حضرت زینب(س)

صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است                 احترام عشق هم از احترام زینب است


داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام                    یاحسین همدست گشتن اتهام زینب است


مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت             این حسین فرمانده عالم امام زینب است


گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است                      بعد زهرا رتبه برتر مقام زینب است


فداییان اسلام

فداییان اسلام برای انقلاب چه کردند؟

بعد از اشغال ایران وسقوط رضاه شاه، رهبران و گروه های مذهبی نیز فرصت یافتند که آزادانه تر به صحنه اجتماعی و سیاسی باز گردند.آنها این امکان را یافتندکه شبکه های ارتباطی مذهبی را باز سازی کنند ومراسم وشعایر مذهبی نظیر مجالس وعظ وعزاداری مذهبی و. . .که در دوران رضا شاه بشدت محدود شده بود، رونق دوباره ای بخشند.آنها همچنین فرصت درگیری با جریان های فکری سیاسی مهم که روحانیون و گروه های مذهبی در سالهای بعد از اشغال با آن رو به رو شدند کسروی و همفکران او بودند.کسروی از جمله روشنفکران صدر مشروطه بود که از همان آغاز، مخالفت خود را با روحانیون آشکار کرده بود. او در دوران سلطنت رضا شاه فرصت و امکان بیشتری برای بیان نظریات خود یافت و کتابهای متعددی در زمینه های تاریخ ، ادبیات ، دین وعرفان و. . . منتشر کرد که در بیشتر آنها عقاید مذهبی موجود را به باد انتقاد و تخطئه گرفت.

کوه نور ودریای نور


دریای نور:
زوج الماس معروف کوه نور است و هر دو از قدیمی ترین جواهرات شناخته شده جهان

 می‌باشند. این الماس صورتی رنگ، یکی از بزرگترین الماسهای شناخته شده جهان است.وزن آن اکنون

 هفت مثقال و ۲۰ نخود، یعنی در حدود ۱۸۲ قیراط وصورتی است ولی پیش از تراش زیادتر از این

 بوده‌است.


تاریخچه:

تاریخچه این الماس به اساطیر و افسانه‌ها می‌رسد. نقل است که بر دسته شمشیر افراسیاب نصب بوده

 و رستم آنرا در جنگ با تورانیان تصاحب نموده است. در حمله امیر تیمور به غارت رفت و به دست

 محمدشاه هند رسید. این الماس به همراه زوج دیگرش کوه نور (که اکنون روی تاج ملکه انگلستان نصب

 شده‌است) توسط نادر شاه افشار در جنگ با هند به دست آمده و در سال ۱۷۳۹ میلادی به ایران آورده

شدند. ظاهرا محمدشاه به هنگام تسلیم به نادر آنرا در عمامه خود مخفی نموده که توسط سربازان

 یافته می‌شود.

دریای نور
 پس از قتل نادر به نوه او شاهرخ‌میرزا (آخرین پادشاه افشار) رسید و سپس به دست امیر علم

 خان خزیمه و بعد به محمد حسن خان قاجار و بعد به لطفعلی‌خان زند و سر انجام به دست آغا

 محمدخان قاجار افتاد. ناصرالدین شاه (با استدلالاتی که منطقی می‌نماید) معتقد بود که این جواهر

 یکی از گوهرهای تاج کورش کبیر بوده‌است. او برای تولیت این گوهر قیمتی منصبی مخصوص قرار داده

 بود.

این جواهر در زمان محمدعلی شاه و هنگام شکست وی از مشروطه خواهان به سفارت روسیه برده شد

 که خوشبختانه به همت مشروطه خواهان بازپس داده شد و هم اکنون در موزه بانک مرکزی واقع در

خیابان فردوسی تهران قرار دارد.


مشخصات:

دریای نور
 که درشت‌ترین و زیباترین الماس برلیان در میان گوهرهای سلطنتی ایران و یکی از گوهرهای

 معروف جهان است‌. گفته می‌شود این الماس هزار سال پیش کشف و استخراج شده است‌. وزن آن

اکنون هفت مثقال و ۲۰ نخود، یعنی در حدود ۱۸۲ قیراط وصورتی است ولی پیش از تراش زیادتر از این

 بوده‌است.رنگ این الماس یکی از استثنایی ترین وکمیابترین رنگها میان الماسهای برلیان شناخته شده

 جهان است ارزش این الماس چنان است که به عنوان پشتوانه پول ملی ایران "ریال" نیز می باشد..


وضعیت نصب:

دریای نور
 تا زمان ناصرالدین شاه در وسط یکی از بازوبندهای سلطنتی نصب می‌شد، ولی در زمان او که

 استفاده از بازوبند منسوخ شد، آن را به صورت پیش کلاه درآوردند و در قابی زرین با شیر و خورشید و

تاج مرصع به ۴۵۷ قطعه برلیان ریز و عالی و چهار قطعه یاقوت قرار دادند. این الماس برلیان از دو سو تراش

 خورده و به شکل هرم مثلث‌القاعده‌ای است که قاعده آن چهار سانتی‌متر درازا و سه سانتی‌متر پهنا

دارد و دو سوی دیگر حدود دو سانتی‌متر است‌. همه سطوح دریای نور صاف و یک نواخت است، جز یک

سمت آن که فتحعلی شاه با کندن عبارت «سلطان صاحب‌قران فتح‌علی‌شاه قاجار ۱۲۴۴»، از ارزش آن

 کاسته است.


کوه نور :


کوه نور
 زمانی بزرگترین الماس دنیا بود. این الماس در گذشته ۱۸۶ ۱/۱۶ قیراط معادل ۳۷٫۲۱ گرم وزن

داشته که در تراش جدید ۱۰۵٫۶۰۲ قیراط معادل ۲۱٫۶۱ شده‌است.

کوه نور زوج الماس معروف دریای نور است و هر دو از قدیمی‌ترین جواهرات شناخته شده در جهان

هستند. این سنگ قیمتی از ناحیه قلعه باستانی گلکنده در نزدیکی حیدرآباد در ایالت آندرا پرادش در

کشور هند در سال ۱۶۵۶ میلادی بدست آمد. این الماس توسط میرزا محمد میر جمله وزیر مشهور ایرانی

 عبدالله قطب شاه به شاه جهان پادشاه گورکانی هند تقدیم شد و در آنجا ماند و در سال ۱۷۳۸ میلادی

به دست نادر شاه رسید. کوه نور پس از مرگ نادر توسط احمدشاه درانی به افغانستان منتقل و سپس

به شاه شجاع رسید. پس از شکست شاه شجاع از سردار هندی ملقب به شیر پنجاب، الماس مزبور

توسط سردار نامبرده به هند عودت شد و بعدها به دست کمپانی هند شرقی بریتانیا افتاد. در سال ۱۸۷۷

رسما اعلام شد این الماس در اختیار ملکه ویکتوریا امپراتور بریتانیا در دوران استعمار بریتانیا بر هند

است.

 

حضرت سبزقبا

تاریخچه و زندگینـامـه

حضرت سیّدمحمّد سبزقبـا(ع)

 

دوران زندگی کوتاه حضرت سیّدمحمّدبن موسی الکاظم(ع) ، مصادف با دوران حکومت پُر ظلم و جور خاندان بنی عباس بود.  این خاندان پس از اذیّت و آزار بسیاری از مسلمانان و ریختن خون شیعیان تا آنجا پیش رفتند که با شکنجه های بسیار و به غّل و زنجیر کشیدن و زندانی کردن امام هفتم در سیاهچال هارون بالاخره آن حضرت را در سال 183 هجری به شهادت رساندند. با پیش آمدن این جریانات و به خاطر حفظ ارزشهای اسلامی تمامی فرزندان امام هفتم(ع) و سادات علوی در سراسر سرزمینهای اسلامی پراکنده شدند و شروع به تبلیغات و مبارزات مخفی و آشکار نمودند.

از جمله فرزندان این امام بزرگوار ، احمد و محمّدبن موسی الکاظم(ع) و نیز حضرت معصومه(س) و ... می باشند ، که هر کدام به سویی متواری شده و خود را به محل امنی رساندند و در آنجا به مبارزات خود علیه خاندان بنی عباس پرداختند. حضرت محمّدبن موسی(ع) به قصد تبلیغ و نشر افکار پدر بزرگوارشان در جهت امامت برادرش ، حضرت رضا(ع) ، از مدینه خارج شده و پس از گذشتن از بیابانهای بی آب و علف و سوزان شبه جزیره عربستان از بصره به خرمشهر و از آنجا بـه اهــواز و سپس به شهـر امن دارالمؤمنین ، «دزفول» وارد میشوند و در حین عبور ازکوچه های این شهر صدای راز و نیاز زنی را می شنوند که خدا را به صاحب روز غدیر قسم می دهد و از او حاجت می طلبد ، پس در این لحظه سیّد محمّد متوجه می شوند که او مسلمانی شیعه است. پس از سلام و اطمینان یافتن از شیعه بودن او می فرمایند : ای مـادر ، من در ایـن شهـر غـریبم ، آیـا اجـازه می دهی امشب را در خانه شما مهمان باشم ؟

آن زن مؤمنه و پارسا با رویی گشاده می پذیرد و او را به خانه خود دعوت می کند ، حضرت از آن زن که زبیده خاتون نـام داشت علت ناراحتیشــان را می پرسند و پس از اطلاع یافتن از اینکه دختر مریضی دارد که امیدی به بازگشت سلامتیش نیست حضرت کاسه ای آب طلبیده و در حالی که وضو می گرفتند چند قطره از آب وضوی خود را با آن آب مخلوط کرده و دعائی از پیامبر اکرم(ص) بر آن می خوانند و به زبیده خاتون میفرمایند : از این آب به مریض خود بدهید تا اینکه شفا یابد. پس از آشامیدن آب ، دختر زبیده سلامتی خود را باز می یابد.

این کرامت باعث می شود که زبیده مانع خروج حضرت سبزقبا(ع) از خانه اش شود و حضرت را دعوت به ماندن و اقامت می کند ، حضرت سبزقبـا(ع) پـذیرفتــه و به شغــل سقـایت مشغول می شوند و با مشک از رودخانه برای مـردم آب می آوردند. از دیگر کرامات آن بزرگوار این بود که هر کس از آن آب مینوشید فوراً شفا می یافت. در این مدت بر اثر حضور این سیّد بزرگوار و اخلاق پسندیده و درسهای عملی آن حضرت که میراث اجداد پاکش بود ، روح و روان مردم این سرزمین از خطر انحراف در امان ماند. اما بعد از گذشت یک سال اجل مهلت نداده و در حالی که تنها 19 بهار از عمر آن سیّد بزرگوار می گذشت ، وفات یافتند. در هنگام شدت مرض و نزع آن حضرت ، زبیــده بــالای سرش آمده و به ایشان می گوید : تو را به حق خدا قسم می دهم از حسب و نسب و طائفه و عشیره خود مرا خبر ده. سیّد محمّد چشمها را به قوّه باز کرده و می فرمایند : مادر اگر بگویم بر تو ، می ترسم گرفتار شوی ! زبیده عرض می کند: عزیزم «لَعَلَّکَ اَنتَ الهاشِمی». سیّد محمّد ساکت می شود ، باز چشمها را به قوّه باز نموده و می فرمایند : من پسر موسی بن جعفر(ع) علوی هستم. زبیده به محض شنیدن این کلمه دستها را بر سر میزند و میگوید : واخجلتا ! جواب جدّت را چه بگویم در روز قیامت ، نسبت به تو جسارت کردم و حقّت را نشناختم ، بعد از آن میبیند که سیّد محمّد از دنیا گذشته است و در میان جیب او ورقه ای یافت شد که نسب خود را نوشته بود.

بنا به روایات محدّث کبیر سید نعمت الله جزایری(ره) در کتاب المجموعه ، صاحب بقعه را برادر حضرت امــام رضــا(ع) می داند و همچنین می فرماید : آقا سیّد محمّد برادر اعیانی حضرت امام رضا(ع) است و تشریف فرمایی حضرت رضا(ع) موقعی که عازم طوس بوده از راه دزفول ، محض زیارت قبر مقدّس حضرت سیّد محمّد بوده است و تا آن وقت زبیده حیات داشته است که حضرت رضا(ع) او را نوازش فرموده ، انعام داده و نوید شفاعت در روز قیامت داده و تولیت قبر حضرت سیّد محمّد را به او سپــرده و می فرمایند : « مَن زار اخی مُحمّد بالسوَس فکانما زارنی- هر کس برادرم را در منطقه شوش زیارت کند گویی مرا زیارت کرده است ». (لازم به ذکر است که در آن زمان دزفول از توابع شوش بوده است). و حضرت رضا(ع) تا سه روز مجاور قبر حضرت سیّد محمّد بوده است. سیّد جزایری می فرماید: از این جهت معروف است به سبزقبـا « لِانّ مَیلهُ الثَوب الاَخضَر » چون رغبت به جامه سبز رنگ داشته است.

 

یادم باشد به عنوان یک معلم


به عنوا ن  یک معلم یادم باشد         

یادم باشد:حرفی نزنم که دلی بلرزدوخطی ننویسم که کسی را آزاردهد.

یادم باشد:که روز و روزگار خوش است و تنها دل من دل نیست ،

یادم باشد: جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با

کمتر از صداقت ندهم .

یادم باشد: بایددربرابرفریادها سکوت کنم وبرای سیاهی ها نور بپاشم .

یادم باشد: از چشمه،درس خروش بگیرم و از آسمان، درس پاک زیستن.

یادم باشد: سنگ خیلی تنهاست،باید با او هم لطیف رفتار کنم

مبادا دل تنگش بشکند.

یادم باشد:برای درس گرفتن ودرس دادن بدنیاآمده ام نه برای

تکراراشتباهات گذشته

یادم باشد: هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی

زبانی که به سوی قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم ... .

 

یادم باشد: گره تنهایی و دلتنگی هر کسی فقط به دست

خودش باز می شود.

یادم باشد: هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم ... .

یادم باشد: قبل از اینکه از راه رفتن کسی ایراد بگیرم یکبار با کفشهای او راه بروم.

 هیچگاه از راستی نترسیم یادمان باشد